اجزاي موسيقي سنتي

۲۲ بازديد

موسيقي شناسان معتقدند كه احساس بايد برپايه تعقل و تفكر و معرفت باشد، و تنها موسيقي قادر است بر قلوب تاثير بگذارد كه از اعماق روحي هنرمند تراوش كرده باشد.شما مي توانيد در قسمت دانلود آهنگ هاي برتر پارسيانه، از شنيدن موسيقي هاي مختلف لذت ببريد.

چايكوفسكي مي گويد: «بلي من به زبان موسيقي سخن مي گويم، براي اينكه هميشه چيزي براي گفتن دارم».

موسيقي ملي ايراني كه موسيقي علمي است و سهم عمده‌اي فارابي , ابن سينا , صفي الدين ارمُوِي و عبدالقادر مراغه‌اي داشته اند. بين موسيقي عملي ونظري درايران فاصله وشكافي نيستو به دو نوع كلي تقسيم مي شود: موسيقي سنتي و موسيقي تلفيق شده با موسيقي غربي؛ و موسيقي سنتي خود به سه بخش مجزا تقسيم مي شود:

1) «موسيقي اصيل» كه گاه به آن «موسيقي رديف» و «موسيقي هفت دستگاه» مي گويند. اين موسيقي شامل هفت دستگاه (شور، سه گاه، چهارگاه، همايون، پنجگاه، ماهور، نوا) است.

اين موسيقي با سازهاي تار، سه تار، كمانچه و... نواخته مي شود و ممكن است به شكل تك نوازي، همنوازي، تكخواني، خواندن غزل يا بدون آن صورت گيرد. موسيقي اصيل ايراني پيوند بسيار نزديكي با شعر و ادبيات فارسي دارد. اين موسيقي از نظر ارزش هنري به سه نوع تقسيم مي شود: نوع عالي، نوع متوسط، نوع كوچه بازاري يا مطربي.

مخاطبان نوع عالي، صاحبدلان و اهل فن بوده‌اند و گاه درباريان نيز تظاهر به آن مي كرده‌اند. در سرودن اين گونه موسيقي بيشتر از غزليات عارفانه حافظ، سعدي، مولوي استفاده مي شود. (مانند وزيري و صبا و شجريان و قوامي و ناظري)

مخاطبان نوع ميانه يا متوسط، مخاطبان راديو و تلويزيوني اين آثار بوده‌اند كه در آن بيشتر از غزليات معمولي ساده و روان استفاده مي شود. (مانند ايرج ، سراج)

مخاطبان نوع سوم، مردم عامي و معمولي‌اند كه در جشنها و عروسي‌ها آن را به كار مي برند و بسيار ساده و گاه سطحي بوده است. (مانند روحبخش)

2) «موسيقي بومي يا تقريبا محلي ايراني»؛موسيقي محلي محدود‌تر از بومي است، اين موسيقي مربوط به روستاها و ايلات و عشاير و قبايل است، مانند موسيقي هاي كردي، آذري، تركمني، لري، خراساني و....اين موسيقي براساس ذوق واستعداد افراد عامي وعادي است كه وسيله تسكين آلام وكاهش فشارهاي اجتماعي به شمارمي رفته يا آرزوها وعشق‌ها وناكامي‌ها وجلوهاي گوناگون زندگاني هاي ساده وطبيعي را در خود متبلور كرده آنچنان مورد پسند واقع شده كه سالها وقرن‌ها استمرا يافته است. كه خود به دونوع موسيقي محلي داخلي وموسيقي محلي مرزي تقسيم مي شود موسيقي بومي و محلي در قلمرو شاخه اي از فرهنگ وهنر قرار مي گيرد كه فولكور كه معناي فرهنگ عامه و مجموعه افكار آداب ورسوم وسنت هاي قومي است مي باشدويژگي هاي موسيقي بومي،ساده وبي پيرايه و شفاهي بوده است.موسيقي بومي جويبار هايي بوده كه به موسيقي اصيل ريخته است.

3) «موسيقي مذهبي»؛ همه دين‌ها و مذاهب د رجهان داراي موسيقي خاص خود هستند؛ به طوري كه بسياري از محققان دين را زادگاه اصلي موسيقي دانسته‌اند و نمونه بارز موسيقي مذهبي در ايران، در موسيقي عاشورايي و نوحه خواني، موسيقي خانقاهي يا موسيقي عرفاني است.

از ابتداي شكل‌گيري هنر تعزيه در قالب نمايش موزيكال چهارچوب اصلي موسيقي آن، متكي به اصلي‌ترين الحان شناخته‌شده موسيقي رديفي ايران يا موسيقي به اصطلاح دستگاهي بوده است.

4) «موسيقي تلفيقي» كه خود بخشهاي مختلفي دارد. در سده اخير نوعي موسيقي تلفيقي پيدا شده است كه خود نياز به شناخت موسيقي غربي دارد، مانند موسيقي اركستري، مارشهاي نظامي، موزيك هاي متن فيلم. موسيقي مادون هم شكل گرفت كه موسيقي لاله زاري مي ناميده‌اند و در كاباره‌ها استفاده مي شد.

با وجود اينكه در ايران باستان نوعي موسيقي اركستري وجود داشته است، تلفيق مناسب و به جا مي تواند عامل رشد باشد ولي افراط در آن و تقليدي بودن آن مي تواند خطري براي فرهنگ بومي و تقويت فرهنگ غربي در جامعه به شمار مي آيد.

5) «موسيقي وارداتي» مانند موسيقي پاپ , جاز و موسيقي روز غرب گرايش به موسيقي غربي به دليل عدم توجه به موسيقي اصيل ايراني است.

ايرج ميرزا كيست ؟

۱۳ بازديد

ايرج ميرزا در ۱۲۵۲ خورشيدي به دنيا آمد.  و اثر شعر رفيق اهل و سرا امن نمونه ي اشعار وي مي باشد. وي فرزند صدرالشعرا غلامحسين ميرزا و نوه ايرج پسر فتحعلي شاه قاجار بود. پدرش با تخلص «بهجت» شعر مي‌سرود. ايرج به گروهي از شاهزادگان قاجار تعلق داشت كه در حكمراني بر كشور سهم موثري نداشتند اما با اين وجود، تعلق خاطر خود را به نسب و اشرافيت خود حفظ كرده بودند. ايرج به سبب خصلت ولخرجي، سفرهاي مداوم و تغيير مكرر شغل، برخلاف ميل باطني خود گاه مجبور به مديحه‌سرايي اعيان و اشراف مي‌شد اما به گونه اي ملايم و موثر از اين كار ابراز دلتنگي و بيزاري مي‌كرد. او هنگامي كه ۱۶ ساله بود، ازدواج كرد و سه سال از ازدواجش نگذشته بود كه پدر و همسرش را از دست داد.

تحصيلات و اشتغال

ايرج در دوران كودكي و نوجواني، زير نظر پدر و آموزگار سرخانه، زبان، ادبيات فارسي و مقدمات زبان عربي و فرانسه را آموخت تا اينكه به شعر و شاعري روي آورد و نخستين شعرهايش را در ستايش امير نظام گروسي پيشكار وليعهد كه خود اهل ادب بود، سرود و به تشويق امير نظام، زبان فرانسوي را در مدرسه دارالفنون تبريز فراگرفت و روسي و تركي نيز مي‌دانست و خط نستعليق را خوب مي‌نوشت.

هنگامي كه حسنعلي خان گروسي ملقب به «اميرنظام گروسي» مدرسه‌ مظفري را در تبريز ساخت، ايرج ميرزا معاونت آن مدرسه را برعهده گرفت. ايرج همچنين مديريت ماهنامه‌ «ورقه» يا «ارگان دارالفنون تبريز» را كه نخستين نشريه‌ دانشجويي ِ تبريز بود، نيز عهده‌دار شد.

اين شاعر دوره مشروطه به شغل‌هاي دولتي از جمله كار در وزارت فرهنگ كه در آن زمان «معارف» نام داشت، اشتغال پيدا كرد و پس از آن  به استخدام اداره‌ گمرك در آمد و پس از مشروطه نيز در مشاغل مختلف دولتي از جمله وزارت كشور و به عنوان فرماندار آباده و معاونت استانداري اصفهان به كار مشغول شد و روزگاري در گمرك انزلي كار مي كرد و چندي معاون پيشكاري ماليه خراسان بود اما هنگامي كه به سال هاي پاياني زندگي نزديك مي شد با نداري و پريشاني روزگار مي گذراند.

آغاز شاعري

ايرج ميرزا از ۱۹ سالگي به عنوان شاعر در دستگاه قاجارها منصوب شده بود و براي عيدها و مراسم رسمي شعر مي‌سرود اما از آنجا كه از سرودن مدايح درباري بيزار بود از اين شغل خارج شد و پيشه منشي‌گري و دبيري را بر عهده گرفت. بيزاري از شعر كه مربوط به اين دوران سرودن مدايح بي‌معني و بي‌روح است، باعث شده بود تا حتي در روزگاري كه شعر را به خواهش دل خود مي‌سرود نيز اين كار را جدي نگيرد و به جاي اينكه از شعر براي مطرح كردن، مباحث اخلاقي، اجتماعي و سياسي استفاده كند، بدان به چشم وسيله‌اي براي تفنن و تصفيه حساب‌هاي شخصي استفاده مي‌كرد و اگر هم مسايل سياسي، اجتماعي و اخلاقي در شعر او مطرح شده به عنوان يك مساله فرعي جلوه كرده‌است.

شعر چيست؟

شعر در معناي لغوي به دانش و فهم ادراك اطلاق مي‎‌شود كه چامه، سرود، سخن و چكامه نيز خوانده مي‌شود و درواقع  يكي از كهن‌ترين گونه‌هاي ادبي و شاخه‌اي از هنر است. شعر، كلامي‌ست موزون كه براي به اشتراك گذاشتن ايده‌ها، بيان احساسات و خلق تصوير؛ هنرمندانه نوشته مي‌شود. شعر از طريق ساختار كلمات و قافيه‌اي كه خوانندگان را با آن پيوند مي‌دهد، به برانگيختن قوه تخيل خوانندگان مي‌انجامد.

با همه اين تفاسير تعريف كامل و جامعي از شعر، كار بسيار دشواري است، به‌طوري كه مي‌توان اذعان داشت كه شاعران و بزرگان زيادي آن را تعريف‌ناپذير عنوان كرده‌اند. بنابراين نمي‌توان يك تعريف يكسان براي آن بيان كرد، اما براي آگاهي از نظرات شاعران و نويسندگان در باب تعريف شعر؛ لازم دانسته شد كه تعدادي از اين نظرات در اينجا عنوان شود:

افلاطون:

»شعر علم نيست زيرا نه مي‌توان آن را به تعلم كسب كرد و نه مي‌توان به ديگران آموخت، بكه امري است الهي و يكي از اسرار خدايان است«.

ابن سينا:

» شعر، كلامي خيال‌انگيز است كه از اقوالي موزون و متساوي ساخته شده باشد«.

دكتر محمدرضا شفيعي كدكني:

» شعر حادثه اي است كه در زبان روي مي دهد و در حقيقت گوينده ي شعر با شعر خود، عملي در زبان انجام مي دهد كه خواننده، ميان زبان شعري او و زباني روزمره و عادي تمايزي احساس مي كند«.

مهدي اخوان ثالث:

» شعر محصول بي‌تابي آدم است در لحظاتي كه شعور نبوت بر او پرتو انداخته. حاصل بي‌تابي در لحظاتي كه آدم در هاله‌اي از شعور نبوت قرار گرفته است. شاعر بي‌هيچ شك و شبهه طبعا و بالفطره بايد به نوعي، ديوانه باشد و زندگي غير معمول داشته باشد و اين زندگي هاي احمقانه و عادي كه غالبا ماها داريم، زندگي شعري نيست. بايد همه‌ عمر، هستي، هوش، همت، همه‌ خان و مان و خلاصه تمامت بود و نبود وجود را داد«.

رضا براهني در كتاب “طلا در مس ” مي‌نويسد:

»تعريف شعر كار بسيار مشكلي است، اصولاً يكي از مشكل ترين كارها در اين زمينه است، شايد بشود گفت كه شعر تعريف ناپذير ترين چيزي است كه وجود دارد«.

گروه هاي معروف موسيقي خارجي

۱۵ بازديد

گروه هاي موسيقي زيادي در دنياي موزيك وجود دارند، شما ني توانيد در قسمت رسانه دانلود آهنگ پارسيانه ، آهنگ هاي متناسب با سليقه ي خود را پيدا كنيد.

گروه BTS

اعضاي كنوني: جين، شوگا، جي-هوپ، آراِم، جيمين، وي، جونگ كوك

سال‌هاي فعاليت: 2013 تاكنون

برخي از آلبوم‌ها: Be – Map of the Soul: 7

در ادامه معرفي بهترين گروه هاي خوانندگي جهان به گروه BTS مي‌رسيم. گروه BTS را مي‌توانيم يكي از معروف‌ترين و بهترين گروه هاي موسيقي جهان در حال حاضر بدانيم. گروه بي‌تي‌اِس، به انگليسي BTS و به كره‌اي 방탄소년단، يك گروه پسرانه كره‌اي است. اين گروه هفت عضو دارد و با نام گروه Bangtan Boys نيز شناخته مي‌شود. ايده ساخت اين گروه در سال 2010 مطرح شد و گروه BTS فعاليت خود را از سال 2013 زير نظر كمپاني Big Hit Entertainment آغاز كرد.

اين گروه، كه از بهترين گروه هاي موسيقي جهان 2021 هستند، فعاليت خود را با سبك هيپ هاپ آغاز كردند، اما به مرور به بقيه سبك‌ها نيز پرداختند. گرچه اولين آهنگ‌هاي اين گروه با استقبال چنداني روبرو نشد، اما از سال 2014 پيشرفت گروه BTS آغاز شد. از سال 2018 تا 2020 نيز اين گروه به عنوان يكي از بهترين گروه هاي موسيقي تاريخ شناخته مي‌شود. گروه BTS سالانه نزديك به 5 ميليارد دلار براي كشور كره جنوبي سود دارد و از هر 13 توريست، يك نفر به خاطر اين گروه به كره مي‌رود.

گروه BTS تاكنون 9 آلبوم استوديويي و 41 تك آهنگ داشته‌اند. بسياري از آهنگ‌ها و آلبوم‌هاي اين گروه در صدر جدول بيلبورد 200 قرار گرفته‌اند و افتخارات بي‌شماري براي اين گروه كسب كرده‌اند. 

گروه Black pin

اعضاي كنوني: جيسو، جني، رزي، ليسا

سال‌هاي فعاليت: 2016 تاكنون

برخي از آلبوم‌ها: The Album – Blackpink in Your Area

گروه Black pink نيز يكي از گروه هاي موسيقي معروف دنيا و از بهترين گروه هاي موسيقي جهان است. اين گروه 4 عضو دختر دارد و فعاليت خود را از سال 2016 زير نظر كمپاني YG Entertainment آغاز كرد. اولين آلبوم آنها آلبوم Square One بود كه در آگوست 2016 منتشر شد.

گروه بلك پينك، معروف ترين و بهترين گروه خواننده جهان كره اي دختر است و تاكنون با خوانندگان مطرحي چون سلنا گومز، دوآ ليپا، و ليدي گاگا نيز كار كرده‌اند. اين گروه نخستين گروه دخترانه است كه بيش از يك ميليون نسخه از آلبومشان به فروش رسيده است. گروه بلك پينك در طول فعاليت خود ركوردهاي بسياري را شكسته، افتخارات بي‌شماري كسب كرده و آهنگ‌هايي مسحوركننده را منتشر كرده‌اند. 

گروه The Beach Boys

اعضاي سابق:برايان ويلسون، دنيس ويلسون، كارل ويلسون، ال جردين، ريكي فتار، ديويد ماركس، بلاندي چپلين.

اعضاي فعلي: مايك لاو، بروس جانستن

سال‌هاي فعاليت: 1961 تا كنون

برخي از آلبوم‌ها: Surfin’ Safari, Live You, Summer in Paradise, Stars and Stripes Vol. 1

معرفي بهترين گروه هاي جهان را با يك گروه راك ديگر ادامه مي‌دهيم. گروه راك آمريكايي بيچ بويز از بهترين گروه هاي موسيقي دنيا كه در سال 1961 توسط برادران ويلسون به همراه مايك لاو و ال جردين شكل گرفت. اين گروه در سال اول آهنگ Sufin’ را ساخت كه يكي از پيچيده‌ترين و زيباترين هارموني‌هاي يك گروه راك بود. گروه The Beach Boys يكي از بهترين گروه هاي موسيقي جهان است كه توانست مدتي هرچند كوتاه، با گروه بيتلز رقابت كند.

اين بهترين گروه راك دنيا در آن سال‌ها با مشكلات زيادي، از جمله اعتياد برايان، مرگ دنيس و سپس مرگ كارل، دست‌و پنجه نرم كرد. ال و برايان نيز پس از اين اتفاقات از گروه رفتند، اما گروه همچنان با پشتكار مايك لاو و بروس جانستن پابرجاست.

سبك شعر دوره ي معاصر

۱۴ بازديد

سبك شعر دورة معاصر :

اين نوع شعر ، چنانكه از نامش پيداست ، دوران معاصر را دربر مي گيرد.از جمله آثار اين دوره مي توان به شعر ايرج ميرزا درمورد شب جمعه ، اشاره كرد. دوران معاصر ، عبارتست از نضج يافتن نهضت مشروطيت تا اكنون. ضمناً نبايد از ياد ببريم كه سبك دورة بازگشت نيز درست در همين زمان در عرصة شعر حضور داشت و به موازات سبك دورۀ معاصر حركت مي كرد اما كم كم ميدان را به سبك دورۀ معاصر واگذار كرد.

قالب شعر نو و قالبهاي ديگري كه از شعر سبك معاصر پديد آمد و مضامين گوناگوني مانند عرق ملي ، دلبستگي به آزادي و ستايش از آرمانهاي تجدد خواهانه و قانونمندي كشور و به پا خاستن در برابر استبداد و كم رنگ شدن مضامين تغزلي با درنمايه هاي صوفيانه، عارفانه و عاشقانه ، اصلي ترين خصوصيات اين سبك به شمار مي روند.

تغزل و كلام عاشقانه در ابتداي سبك دوره معاصر به هيچ وجه مضموني غالب و شايع نبود و جامعه بسيار ملتهب و تشنه آزاري و حاكميت ملي ايران، مضاميني سياسي و اجتماعي را طلب مي كرد و نه عاشقانه را. اشعار عاشقانه دلكشي نيز در اين دوره سروده شدند كه تا حدي تيز موفق بودند و شعر عاشقانه ((زندگي كردن من مردن تدريجي بود))، اثر فرخي يزدي، از نمونه هاي نسبتاً موفق عواطف عاشقانه در بحبوحه انقلاب مشروطه و مدتي پس از آن بود؛ اما اگر امر داير بر مقايسه و كميّت شود، فضاي بسيار غالب شعر پارسي از سال ۱۲۸۵ و اندكي ميش از آن تا اواخر دهه ۱۳۲۰، فضايي فوق العاده سياسي اجتماعي با مضامين ملي ميهني و جستجوگر آزادي بود تا عشق زميني. اما از اواخر دهه بيست مجدداً تعزلهاي لطيف و كلاً غالب غزل عاشقانه جايگاه پيشين خود را تا حدودي باز يافت.

تقريبا تمامي قالبهاي شعر در اين سبك جايگاهي ويژه دارند. مهمترين اتفاق در ظاهر شعر پارسي سبك دورۀ معاصر، همانا ظهور شعر نو مي باشد. دهخدا ، عارف قزويني، فرخي يزدي ، سيد اشرف الدين گيلاني، ملك الشعراي بهار، نيما يوشيج ، شهريار، اخوان ثالث، رهي معيري و فريدون مشيري، از شاعران بزرگ اين دوره هستند.

در اين بين ملك الشعراي بهار جايگاهي دست نايافتني دارد و به اعتراف قاطبهء اهل ادب، ايشان شاعري بس بزرگ است كه در سيصد سال اخير ايران هرگز نظيري نداشته است و به اميد يزدانِ خالق زيبايي، در هفته آينده اندكي به شعرهاي اين ستاره فروزنده دوره معاصر كشورمان و اين مبارز آزادي و ميهن دوستي خواهيم پرداخت.

شايسته بود براي هر يك از اين سبكهاي ادبي مثالهايي ذكر شود اما مجال ما اندك بود و مثالهاي دلنشين بسيار. پس مي توان ديوانهاي درخشان اين بزرگواران را به عنوان نمونه هاي كه نام برديم ،پيش چشم نهاد و اين ويژگي هاي سبكي را به وضوح در آن آثار ذي قيمت ديد.

تلاش نويسندگان عرب زبان در راستاي موسيقي

۱۸ بازديد

موسيقي عربي علاوه بر كشور عربستان ، در ايران هم داراي طرفداراني مي باشد ، بنابراين شما مي توانيد با مراجعه به دانلود اهنگ هاي بيس دار عربيه ، از شنيدن اين موزيك ها لذت ببريد. برخي نويسندگان عرب زبان, دانسته يا ندانسته ميكوشند همه دانشها و هنرهاي رايج در عصر اسلامي را از آن قوم عرب و زاده انديشه ايشان وانمايند و هيچگاه دوست نميدارند اعتراف كنند كه اين دانشها و هنرها در ايران روزگار ساساني شناخته و رايج و پيشرفته بوده است و همانها است كه با دست گروهي از خود ايرانيان تازه مسلمان در قالب زبان عربي ريخته شده است و همانها است كه پايه و مايه تمدن و فرهنگ عصر اسلامي گرديده است و حتي خشنود ميشوند اگر بتواند پيشينه برخي وسايل تمدني را به عبريان و سريانيان و يا حتي حبشيان نسبت دهد اما به ايرانيان نسبت ندهد.

در حالي كه اگر فقط كمي دانش و انصاف داشته باشند مي دانند كه تمدن و هنر اسلامي فقط مرهون حوزه تمدن ايران بزرگ است و بدون ايران اعراب شبه جزيزه سخني براي گفتن در جهان نداشتند . متاسفانه اين امر نيز مانند سرقت مشاهير ايران ( ابوريحان و پورسينا . . . ) - جعل نام خليج فارس , ادعاي مالكيت بر جزاير سه گانه ايران , حمايت از صدام حسين ديكتاتور بزرگ قرن در نبرد با ايران و . . .  توسط اعراب فقط نشان از خلع هويتي و بدوي بودن اين اقوام  دارد . ولي آنچه آشكار است كه هويت چيزي نيست كه قابل سرقت باشد و بدون شك تا ايران هست آنان هيچ سخني براي گفتن در منطقه ندارند و از اين روي در تكاپوي ساختن هويت جعلي براي خود برآمده اند .

باري بي شك چنانكه نويسندگان قديم و نيز دانشمندان بي طرف عرب زبان در عصر ما نوشته اند , در ميان عربهاي روزگار جاهلي از موسيقي جز "حدا" كه براي شتران خوانده ميشد و "نصب" كه يك گونه حدا ولي با آهنگ تندتر است, چيزي شناخته نبوده است.

ابزارهاي موسيقي نيز از بوقهاي شاخي و دهلهاي ساده و دفهاي چهارگوشي زنان مويگر همگام مويگري بر مردگان مي نواختند,برتر نبوده است.

برعكس آنجا , فن موسيقي در ايران تا آنجا به والايي گرايده بود و جنبه علمي داشت كه براي نوشتن آوازها الفباي ويژه اي مانند نت نويي در امروز بوده و با آن الفبا چنانچه محمد بن اسحاق در گذشته به سال 378  هجري در كتاب الفهرست نوشته است , نواي پرندگان و شر شر آبها و غريو بادها و هراس جانوران را نيز مي نگاشتند.

علي بن حسين مسعودي در گشته به سال 345 هجري شماره نشانه هاي اين خط ايراني را 160 نشانه نوشته است .باري هنر موسيقي در عصر ساساني هم از جنبه علمي تا آنجا پيش رفته بوده است كه هنگام ترجمه كتابهايي كه در اين هنر بوده است از فارسي به عربي مايه ها و راهها و بهره ها و بيشتر سازها به همان شكل فارسي يا با اندك شكستگي در واژه , به زبان عربي در آمده و به كار رفته و تا كنون رايج مانده است.

درباره پيشينه آواز خواني در عرب ,همه تاريخ نويسان نوشته اند كه ابن سريج خواننده معروف حجاز آوازه خواني را از بناياني ياد گرفته است كه به فرمان الله بن زبير براي نوسازي خانه كعبه از ايران به مكه آورده بودند . اينان به فارسي آواز مي خواندند و ابن سريج آوازها را از آنان ياد گرفت و به عربي برگردانيد.

آقاي عباس عزاوٌي كه از نويسندگان مشهور عراق است نوشته : آهنگهاي موسيقي ايراني در شهر مدينه بوسيله نشيط فارسي و طويس سائب خاثر كه همه ايراني مهاجر بوده اند رواج يافته و و معبد و ابن سريج در مكه شاگردان اينان بوده اند.

باري پس از آنكه موسيقي ايراني در سده اول هجري رواج يافت و در مدينه و مكه آواز خواناني نظير طويس و ابن مسحج و معبد و سائب خاثر پديد آمدند , موسيقي مجاز شناخته و آزاد شد . آنگاه نوبت به بغداد ميرسد.

عراق كانون فرهنگ و تمدن ايران در طول تاريخ و به خصوص در عصر ساساني است و "دل ايرانشهر "ناميده ميشده است .در اينجا بوده كه نوابغي در فن موسيقي پديد آمده كه بيشتر ايراني اند. در پيشاپيش اين نوابغ نام ابراهيم و پسرش اسحاق كه از مردم شهر ارگان (ارجان نزديك بهبهان كنوني) بوده اند مشهور است.

هنر موسقي ايراني و هنرهاي وابسته به آن رقص در محيط متمدن بغداد ( تيسفون مدائن ايرانيان ) تا آنجا پيش رفت كه كه حتي بانواني از دودمان عباسي از اين هنر بهره داشته اند.در اين مورد داستان عليه دختر مهدي عباسي زبانزد همگان است.

در زمينه سازها , محمد بن نباته مصري نوشته است كه نصربن حارث بن لكده پزشك مشهور عرب زباني كه در دانشگاه گنده شاپور (جندي شاپور ) خوزستان درس مي خوانده است در همانجا نيز با موسيقي و آواز ايراني آشنا شده و بربط نوازي را كه يكي از وسايل درمان برخي بيماريهاي دروني و رواني بوده , آموخته و و چون به مكه باز ميگردد در آنجا بربط نوازي را رايج ميكند.خوزستان سرزمين كهن اقوام آريايي ايران , يكي از مهم ترين مراكز تمدن ايراني است كه موجب گسترش اين هنر جهاني در نزد اعراب شبه جزيره شد . در منطقه باستاني چغاميش خوزستان آثاري از نخستين اركستر جهاني كشف شده است كه به حدود پنج هزار سال پيش برميگردد .

درباره ي سبك هيپ هاپ

۲۵ بازديد

 

در حقيقت اين سبك از موسيقي نشأت گرفته از ساكنان آفريقايي – آمريكايي سال هاي دور در برانكس نيويورك دارد كه اصل و نسبي اسپانيايي داشتند. شما مي توانيد براي دانلود آهنگ با سبك ااي مختلف به قسمت دانلود آهنگ ايراني پارسيانه مراجعه كنيد.در دهه 70 ميلادي، سبك موسيقي هيپ هاپ به نوعي از احزاب بلوك كه تحت سلطه هارلم ها بودند، شكل گرفته و به همين دليل مي توان گفت كه Hip Hop يكي از ستون هاي اصلي در آزاد سازي بيان به شمار مي رود.

اگر به عقب و به همان دهه 70 ميلادي برگرديم مي توان بيان كرد كه در واقع همه چيز از همان محله هارلم در شهر نيويورك شروع شد. اينجا همان جايي بود يك گروه از همان جوانان آفريقايي – آمريكايي تصميم به ايجاد سبك هيپ هاپ آن هم از دل موسيقي هاي كهنه و جا افتاده در فرهنگ عامه خود كنند.

به مرور زمان دي جي ها هم قطعه هايي را از ترك هاي متفاوت و مختلف جدا كردند و با ادغام كردن آنها با يكديگر به نوعي يك انرژي و شور و اشتياق خاص به آهنگ هايشان اضافه نمودند و اين انرژي به گونه اي بود كه انسان ناخودآگاه به جنب و جوش و حركت در مي آمد و اينگونه شد كه سبك موسيقي Hip Hop به مرور زمان شكل گرفت و تأثير خودش را در دنياي موسيقي، ايجاد كرد.

سبك موسيقي رپ چگونه است ؟

بيشتر افراد اين سبك موسيقي را به عنوان يكي از سبك هاي موسيقي آن هم در آزادي بيان مي شناسند كه همواره با ظهور يك سبك مانند هيپ هاپ شكلي كامل تر به خودش گرفته است. سبك موسيقي رپ در احزاب برانكس نيويورك زماني كه دي جي ها شروع به صحبت مي كردند با يك ضرب آهنگ اقدام به بيان كردن يك فكر خاص يا يك پيام كه بيشتر جنبه اجتماعي داشت، مي پرداخت و در واقع RAP را مي توان تركيبي از نثر و شعر در يك آهنگ تصور كرد.

به مرور زمان دي جي ها براي اينكه جذابيت خاصي به كارشان بدهند در ميان پخش ترك ها سعي و تلاش كردند كه صحبت كنند، لطيفه تعريف كنند و يا حتي با مخاطبين خودشان احوالپرسي هم بكنند و همين جزئيات كوچك به مرور زمان يك هويت خاص پيدا كرد و به يك سبك منحصر به فرد موسيقي به نام رپ مبدل شد. سبك موسيقي رپ بعد از مدتي شاخه هاي متفاوتي پيدا كرد. يكي از اين شاخه ها گانگستا رپ بود كه علي رغم اينكه طرفداران پر و پا قرص زيادي داشت، مخالفين زيادي هم داشت.

آغاز شكل گيري فرق رپ و هيپ هاپ در ايران

دهه 80 شمسي را مي توان آغازي براي شكل گيري سبك موسيقي رپ و هيپ هاپ در ايران دانست و از پيشگامان اين سبك موسيقي مي توان به افرادي مانند هيچكس و ياس و خيلي ديگر از افراد اشاره نمود. البته ناگفته نماند كه سبك رپ و هيپ هاپ خيلي در كشور ما به صورت كامل جا نيفتاده و مردم يك تصوير مبهم و تار را از آن در ذهن خود متصور مي شود.

تاثيرات موسيقي شاد

۱۸ بازديد

خاطرات خوب و شادي‌آور، سريع‌تر از خاطرات بد، ترسناك و حتي آرامش‌بخش به ذهن مي‌آيند. اگر به موسيقي آرامش‌بخش و يا آھنگ ھاي پرطرفدار پاپ ايران و شاد گوش كنيد، خاطرات خوب را به ياد مي‌آوريد. در حالي كه اگر به موسيقي‌هاي ترسناك و غمگين گوش كنيد، خاطرات بسيار منفي را از گذشته به ياد خواهيد آورد. اين دو، حاصل تحقيقاتي هستند كه در آن، خاطرات و حسب‌ حال ( زندگي نامه خودنوشت) شركت كننده‌ها مورد مطالعه قرار گرفت. در اين تحقيق، شركت كنندگان، به قطعات ناشناخته موسيقي، شامل قطعات غمگين و شاد گوش دادند. اين پروژه، توسط «سيگني شلدون» و «جوليا دوناهو» از «دانشگاه مك‌گيل» كانادا اجرا شد و در نشريه «Memory and Cognitio» به چاپ رسيد.

اين تحقيق، شامل بررسي ارزش و محتواي موسيقي (مثبت و منفي بودن) و ميزان ايجاد شور و انگيزه (زياد و كم) آن بود. هدف، بررسي اين بود كه افراد، چگونه خاطرات و زندگي خود را به ياد مي‌آورند. در كل، ۴۸ شركت كننده در آزمايش حضور داشتند و هركدام مي‌بايست به مدت ۳۰ ثانيه، ۳۲ قطعه‌اي را از پيانو كه تازه ساخته و نواخته شده بود و قبلا نشنيده بودند، گوش كنند. قطعات به ۴ دسته شاد (مثبت با انگيزش بالا)، آرامش‌بخش (مثبت با انگيزش متوسط)، ترسناك (منفي با انگيزش پايين) و غمگين (منفي با انگيزش بسيار پايين) تقسيم مي‌شدند.

شركت‌كنندگان موظف بودند در حين گوش دادن به موسيقي، خاطرات شخصي خود را كه در يك زمان و مكان معين در كمتر از يك روز پيش براي آنها اتفاق افتاده بود، به ياد بياورند. به محض به ياد آوردن، مي‌بايست كليدي را در رايانه فشار داده و خاطره به ياد آورده را مي‌نوشتند. در اين هنگام، دو محقق، زماني را كه طول مي‌كشيد هر شركت كننده خاطره‌اي را به ياد بياورد، ثبت مي‌كردند. همچنين وضوح خاطره و ارتباط آن با احساسات شخصي و نوع آن هم بررسي مي‌شد. در اين بررسي، ارتباط خاطره با رويدادي پرشور و هيجان و حتي رويدادي اجتماعي نيز مورد مطالعه قرار مي‌گرفت.

تحقيقات نشان داد، خاطراتي كه در آنها، شركت كننده، به قطعه‌اي از موسيقي مثبت و انگيزشي (شاد) گوش مي‌داد، سريع‌تر از ديگر خاطرات به ياد مي‌آمدند. همچنين ارتباط بين نوع موسيقي و خاطره به ياد آمده (شاد يا غمگين بودن آن) مورد تحقيق قرار گرفت.

در نهايت مشخص شد ماهيت رخدادي كه شركت كننده آن را به ياد مي‌آورد، بستگي به نوع موسيقي (مثبت و منفي و انگيزشي بالا و پايين) آن دارد. «شلدون» در اين باره اذعان داشت، خاطراتي كه صرفا درجه انگيزشي بالايي دارند، وضوح كمتري دارند و بيشتر شخصي هستند ولي اگر اين درجه انگيزش بالا، همراه با مثبت بودن هم باشد، موجب به ياد آوردن خاطرات اجتماعي و پرشور و هيجان مي‌شود.

در طول اين پروژه، قطعه‌هاي پيانو، براي نيمي از شركت كنندگان، بدون هيچ ترتيب خاصي پخش شد و اين درحالي بود كه براي نيمي ديگر، قطعات موسيقي، به گروه‌هاي شاد، غمگين، ترسناك و آرامش‌بخش تقسيم و پخش شد.

اين منجر شد تا راهي كه ويژگي‌هاي موسيقي بر خاطره اثر مي‌گذارند نيز تعيين و در نتيجه باعث شد محققين به نتايج جالبي دست يابند. آن‌ها متوجه شدند، در گروهي كه موسيقي با ترتيب معيني پخش مي‌شود، به هنگام شنيدن قطعاتي با درجه انگيزش بالا و نيز مثبت، خاطرات به مراتب با وضوح بيشتري به ياد مي‌آمدند، به گونه‌اي كه وضوح خاطرات منفي در مقايسه با آنها ناچيز بود.

در شرايطي كه موسيقي بدون هيچ ترتيب خاصي پخش مي‌شد، قطعات موسيقي منفي همبستگي و اثرگذاري بهتري نسبت به مثبت‌ها داشتند و اين منجر به وضوح بالاي خاطرات ناشي از آنها مي‌شد. در اين باره دوناهو اظهار داشته كه وقتي قطعات موسيقي با ويژگي‌هاي مثبت و منفي به شكل تصادفي پخش مي‌شوند، ممكن است همان خاطراتي به ذهن بيايد كه در هنگام پخشِ با ترتيب معين مي‌آيد، با اين تفاوت كه پخش تصادفي موسيقي، امكان بازيابي خاطره را به شكل يك خاطره مشترك (غالباً با شخصي خاص) ايجاد مي‌كند.

ستايش گذشتگان در اشعار پارسي

۱۴ بازديد

شعر مشروطه و آثاري آن دوران مانند ، شعر شب جمعه ايرج ميرزا صوتي ، به‌طور كلي از جهت فكري بر دو محور وطن‌پرستي و آزادي‌خواهي مي‌چرخد. منظور از وطن‌دوستي، خودآگاهي ملي و ميهني (ناسيوناليستي) است كه با تلقي جهان‌وطني (انترناسيوناليستي) فرق دارد. آزادي مورد نظر شاعران، نه در مفهوم عرفاني رهايي از بند نفس و تعينات مادي، بلكه در معناي رهايي از انواع استبداد و استعمار است.

شاعران بررسي شده در اين تحقيق در برخورد با وطن طرز تلقي و برداشت يكساني ندارند. آن‌ها را مي‌توان به دو گروه تقسيم كرد. در گروه اول، كه نمونه آن بهار است، وطن‌دوستي وي كوركورانه نيست بلكه با علم و آگاهي و ايمان توأم است. او با وجود ميهن‌پرستي، بر سنت‌ها به‌عنوان يك معيار فرهنگي و اصلي تكيه مي‌كند و معتقد است كه سنت‌ها به مُلك احتشام مي‌بخشد و در دفاع از وطن معقول‌تر است.

وطن‌پرستي سيداشرف‌الدين تا حدودي شبيه به بهار است و بر پايه حب وطن بنا شده است. وطن از نگاه او مكاني است كه تماماً با مظاهر اسلامي و شيعه سرشته شده است و به‌گونه‌اي جهان‌وطني در اشعار او نمايان است.

در بررسي ديوان گروه دوم مفهوم وطن در نگاه عارف، عشقي و تا حدودي فرخي به‌گونه ناسيوناليسم افراطي (شوونيسم) است و رسيدن به تمدن ايران باستان و افتخارات گذشته در آن نمايان است.

ستايش گذشتگان

ميرزاده عشقي، شاعر جوان‌مرگ انقلاب مشروطه است. ميرزاده عشقي، علاوه بر كارهاي ادبي، به فعاليت‌هاي سياسي ـ اجتماعي و روزنامه‌نگاري نيز مي‌پرداخت. عشقي، به سبب مبارزات سياسي و شهادت در راه عقيده نامش در ادبيات ايران پايدار ماند. وي در اشعار و آثار خود، گذشتگان ايران‌زمين را ستايش مي‌كند و مي‌گويد همواره نام ايران قرين فتح و پيروزي و آباداني و عدالت بوده است:

بلي اين‌سان نياكانمان، جهان را سر ببردندي

كه دائم نامشان بودي، قرين با فتح و فيروزي

عشقي،‌ حاكمان گذشته را مي‌ستايد، زيرا سرزمين باستاني ايران، روزگاري پر از عدل بوده و دوران حكومت ساسانيان به «عدالتگه ساسان» شهرت داشته است. سراسر وطن باستاني شاعر را زماني علم و فرهنگ فراگرفته بود، اما اكنون روزگار تغيير كرده، به جاي آن همه هنر و عدل، ايران جايگه دزدان شده است و اگر پادشاهانِ پيش بودند، وطن اين حال و روز را نداشت:

گفتند كه بوده است عدالتگه ساسان آن روز كه ايران

سر تا به سرش، مملكت علم و هنر بود ديدي چه خبر بود

 

 

نمونه اي از آثار ايرج ميرزا

۲۵ بازديد

ايرج ميرزا علاوه بر معاونت مدرسه، مديريت ماهنامه‌ي «ورقه» يا «ارگان دارالفنون تبريز»، كه نخستين نشريه‌ي دانشجويي ِ شهر تبريز بود را نيز عهده‌دار بود. وي صاحب آثاري از مانند   شعر شب جمعه ايرج ميرزا هم بود و او در نوزده سالگي لقب «ايرج‌بن صدرالشعرا» يافت اما شاعر دربار بودن را كنار گذاشت و به شغل‌هاي دولتي از جمله كار در وزارت فرهنگ كه در آن زمان «معارف» نام داشت و پس از آن  به استخدام اداره‌ي گمرك در آمد و پس از مشروطه نيز در مشاغل مختلف دولتي از جمله وزارت كشور و در سمت فرماندار آباده و معاونت استان‌داري اصفهان به كار مشغول شد. ايرج ميرزا به زبان‌هاي فارسي، تركي، عربي و فرانسه تسلط  داشت و تا حدودي نيز زبان روسي مي‌دانست.

ايرج ميرزا در سن شانزده سالگي ازدواج كرد و سه سال از ازدواجش نگذشته بود كه پدر و همسر هر دو را از دست داد. دوران اقامت ۵ ساله‌ي ايرج ميرزا در خراسان را شايد بتوان بهترين دوره‌ي كوشش ادبي ايرج ميرزا دانست. اشعار پيش از دوره مشروطيت ايرج اشعاري است كه بيشتر در ستايش رجال زمان و بزرگان قاجار است اما پس از مشروطه اشعار ايرج ميرزا بيشتر رنگ و بوي مضاميني با انتقادهاي اجتماعي به خود مي گيرد.

سفر ايرج ميرزا به اروپا و قفقاز و آشنايي او با آداب و فرهنگ و ادبيات ديگران در رشد و بالندگي ايرج ميرزا تاثير به‌سزايي داشت

بسياري از اشعار ايرج ميرزا را جمع كثيري از مردم شنيده‌اند و يا خوانده‌اند. شايد بتوان از معروف‌ترين اشعار او شعري را دانست كه عنوان «مادر» گرفته است. بسياري از مردم خصوصا بزرگ‌ترها با اين شعر ايرج ميرزا آشنايي دارند و لااقل برخي از ابيات آن را از حافظه مي‌خوانند:

گويند مرا چو زاد مادر / پستان به دهن گرفتن آموخت

شب ها سر گاه واره‌ي من / بيدار نشست و خفتن آموخت

 

دستم بگرفت و پا به پا برد/ تا شيوه ي راه رفتن آموخت

يك حرف و دو حرف بر زبانم / الفاظ نهاد و گفتن آموخت

 

لبخند نهاد بر لب من / بر غنچه گل شكفتن آموخت

پس هستي من ز هستي اوست / تا هستم و هست دارمش دوست

به دليل تغيير در مرزها و درگيري ها، شاعراني مانند مولوي كوچ كردند و در قونيه تركيه به خاك سپرده شدند. تعداد معدودي از اين شاعران نيز در ايران به خاك سپرده شده اند. به عنوان مثال مقبره حافظ، يكي از مكان هاي مشهور در شيراز (جنوب غربي ايران) است. اين آرامگاه ها بيش تر از اينكه شبيه به قبرستان باشند به عنوان باغ هاي ايراني درآمده و شناخته شده اند.

ابوالقاسم فردوسي

ابوالقاسم فردوسي طوسي، كه به عنوان فردوسي شناخته مي شود، شاعر ايراني است كه در روستاي پاژ شهر طوس در منطقه اي تاريخي خراسان، شمال شرقي ايران در زمان امپراتوري ساماني متولد شد. معروف ترين اثر فردوسي "شاهنامه" كه با عنوان "كتاب پادشاهان" ترجمه شده، طولاني ترين كتاب شعر حماسي جهان است كه در سال ۱۰۱۰ ميلادي كامل شد. اين اثر بي نظير همچنين به عنوان حماسه ملي ايران نيز شناخته مي شود.

 

اعتقاد بر اين است كه سال درگذشت او بين ۱۰۲۰-۱۰۲۶ ميلادي است. آرامگاه فردوسي در طوس، مشهد، شمال شرق ايران (در منطقه خراسان) واقع شده است.

اجزاي سازنده ساز ديوان

۱۹ بازديد

ساز ديوان با صداي روح نواز و ساختار چوبي زيبايش داراي اجزاي مختلفي است كه در موسيقي هاي سنتي از جمله غمگين ترين آھنگ ھاي كردي كرمانشاھي لاتي  هم بكار مي رود.  در ادامه هر يك را به اختصار شرح مي دهيم.

كاسه طنيني

به دليل بزرگي كاسه ساز ديوان، نميتوان آن را به صورت يكپارچه ساخت. اين كاسه به صورت چند تكه اي، با چسباندن قطعه هاي هلالي شكل چوب خم شده ساخته مي شود و از چوب درخت گردو، سرخ دار، گلابي و يا توت سياه ساخته شده است.

سيم ها

ديوان سازي با 7 سيم كه در سه رديف به صورت يك رديف سه سيمه، و دو رديف دو سيمه تقسيم بندي و كوك مي شود. دو سيم آن را «وا» مي نامند و سه سيم ديگر به طور هم صدا كوك مي شوند.

سيم هاي رديف سه سيمه در پايين باهم نواخته مي شوند و يكي از آن ها از جنس فنر است.

سيم هاي رديف دو سيمه در وسط نيز با هم نواخته مي شوند.

سيم هاي رديف دو سيمه در بالا نيز يك سيم از جنس فنر و يك سيم معمولي دارد.

و در هر رديف سيم ها به طور هم صدا كوك مي شوند.

گوشي

ساز ديوان به تعداد سيم هاي خود، داراي 7 عدد گوشي است. كه از جنس بلوط، شمشاد و درخت مَمرَز ساخته مي شود و تعداد چهار گوشي روي صفحه گوشي ها و ۳ گوشي در كناره ها قرار دارد.

دسته

ديوان داراي دسته اي بلند و چوبي از جنس درخت بلوط مي باشد. به دليل فشاري كه توسط انگشتان دست نوازنده، به ساز وارد مي شود بايد از استحكام بالايي برخوردار باشد. دسته ساز ديوان داراي ۲۴ پرده است كه به آساني جابجا مي شوند. دسته ساز هر قدر بلندتر باشد صداي آن بم تر است.

دستان

دستان ها بر روي دسته بسته مي شوند و معمولاً از جنس سيم هاي نايلوني مي باشند.

سيم گير و شيطانك

ما بين سرپنجه و دستان قطعه اي باريك و چوبي به نام شيطانك قرار دارد كه محل عبور سيم ها از روي آن است. به طوري كه سيم ها به آن گره مي خورند و سيم گير در انتهاي كاسه قرار مي گيرد.

خرك ساز

قطعه اي باريك با شيارهاي كم عمق مي باشد كه بر روي صفحه كاسه ديوان نصب شده است. كه موجب قرارگيري سيم ها با يك فاصله مشخص و كم از صفحه مي شوند. خرك سازهاي زهي اصولاً از جنس چوب، عاج فيل يا استخوان است.

نحوه نواختن ساز ديوان

ديوان توسط مضراب پلاستيكي نواخته مي شود و نوازنده در هنگام نواختن انگشت مياني خود را بر كاسه طنين مي زند.

كوك هاي ديوان

كوك ساز ديوان لا، ر، سل يا لا، ر، مي است. به صورت كلي كوك هاي ديوان را با كوك بوزوك يا كارا، كوك باغلاما، كوك مستزاد و كوك ميسكت مي شناسند.

نوازندگان معروف ديوان

اگرچه زادگاه ديوان ايران مي باشد، اما طرفداران بسياري در مناطق كردنشين كشورهاي همسايه دارد. اين ساز در رأس مراسم ها و آداب و رسوم اين اقليم ها قرار دارد. از معروفترين نوازندگان ساز ديوان مي توان به اورهان گنجه باي، شوان پرور، اردال ارزينجان، احمد كوچ، ديار درسيم، مراد كايا، چتين آكدنيز، دسكو هركي ، نشئت ارتاش، حسرت گؤل‌تكين، ارول پارلاك، عارف ساغ، كارل ساندرز، اركان اوغور، عثمان آكيول و... اشاره نمود.